دسته : سیاستتاریخ: ۱۴۰۲/۰۴/۲۳
قرن جدید آمریکایی؛ مانیفست تغییر رژیم‌های جهان

سایه‌‌آنلاین؛ ایده‌های نومحافظه‌کارانه تغییر رژیم، منجر به جنگ فاجعه‌بار ۲۰۰۳ عراق شد و جنگ روسیه و اوکراین را برانگیخت. درواقع، رکورد ایالات‌متحده در جنایات، به‌راحتی با غیرقانونی‌بودن اقدامِ روسیه در اوکراین، مطابقت دارد، یا شاید بتوان گفت بسیار بدترازآن است. گزارش ۱۶ مارس ۲۰۲۳ در Fair Observer، ما را با مانیفست «قرن جدید آمریکایی» (PNAC) و چهره‌های پشت‌پرده و اهدافِ آن، آشنا می‌کند.

 

جنگ‌افروزانِ ضدِصلح

۱۹ مارس ۲۰۲۳ مصادف بود با بیستمین سالگرد «تهاجم آمریکا و انگلیس به عراق». این‌رویدادِ مهم در تاریخ کوتاه قرن بیست‌ویکم، نه‌تنها جامعه عراق را حتی تابه‌امروز آزار می‌دهد؛ بلکه در بحران کنونیِ اوکراین نیز به‌چشم می‌خورد و باعث می‌شود اکثر جوامع جنوب جهانی نتوانند «جنگ در اوکراین» را ازطریق همان منشوری ببینند که سیاستمداران آمریکایی و غربی می‌بینند. درحالی‌که ایالات‌متحده توانست ۴۹ کشور؛ ازجمله بسیاری از کشورهای جنوب جهانی را برای پیوستن به «ائتلاف مشتاقان» درحمایت‌از حمله به کشور مستقل عراق مسلح کند، این تنها «بریتانیا، استرالیا، دانمارک و لهستان» بودند که درواقع به‌شکل نیروهای نظامیِ مستقیم، وارد عمل شدند. تهاجم مداوم و ۲۰‌سال مداخلات فاجعه‌بار، به بسیاری از کشورها آموخته است که واگن‌های خود را به لوکوموتیوِ متزلزل ایالات‌متحده متصل نکنند! امروز، کشورهای جنوب جهانی قاطعانه درخواست‌های ایالات‌متحده برای ارسال سلاح به اوکراین را رد کرده‌اند و تمایلی نیز به‌تبعیت‌از تحریم‌های غرب علیه روسیه ندارند. درعوض، خواستارِ اِعمالِ دیپلماسیِ فوری برای پایان‌دادن به جنگ، قبل از تبدیل‌شدن به درگیری تمام‌عیار بین روسیه و ایالات‌متحده؛ با خطر احتمال وقوع یک جنگ هسته‌ای و «پایان‌یافتن جهان» هستند.

ایده‌های نومحافظه‌کارانه تغییر رژیم

معماران «حمله آمریکا به عراق»، بنیان‌گذارانِ نومحافظه‌کار «پروژه قرن جدید آمریکا» (PNAC) بودند که معتقدند ایالات‌متحده می‌تواند از برتریِ نظامی بی‌چون‌وچرایش که در پایان جنگ سرد به‌دست آورد، برای تداوم قدرت جهانی آمریکا در قرن بیست‌ویکم استفاده کند. «حمله به عراق» طبق آنچه سناتورِ درگذشته «ادوارد کندی» آن‌را محکوم کرد، «تسلط (برتری) طیف کامل» (دستاورد یک نهاد نظامی در کنترل تمام ابعاد فضای نبرد) ایالات‌متحده را به جهان نشان داد؛ چهره امپریالیسم آمریکایی در قرن ۲۱ که هیچ کشور دیگری نمی‌تواند و نباید آن‌را بپذیرد. حق با «کندی» بود؛ و نومحافظه‌کاران کاملاً اشتباه می‌کردند. تهاجم نظامی ایالات‌متحده موفق شد «صدام» را سرنگون کند؛ اما نتوانست نظمی جدید و باثبات بیافریند و تنها، «هرج‌ومرج، مرگ و خشونت» را باقی گذاشت. همین‌امر درمورد مداخلات آمریکا در افغانستان، لیبی و سایر کشورها نیز صادق است. برای بقیه جهان، رشد اقتصادیِ مسالمت‌آمیزِ چین و جهان جنوب، یک مسیر جایگزین برای توسعه ایجاد کرده که جایگزین مدل نواستعماری آمریکا می‌شود. درحالی‌که این‌کشور، صورتِ تک‌قطبی خود را با هزینه‌های نظامی تریلیون‌دلاری، جنگ‌های غیرقانونی و نظامی‌گری خراش داده، کشورهای دیگر بی‌سروصدا درحال‌ساختن جهانی صلح‌آمیزتر و چندقطبی هستند. بااین‌حال و ازقضا، یک کشور وجود دارد که استراتژیِ «تغییر رژیمِ» نومحافظه‌کاران، در آن موفق شده و اتفاقاً در آنجا سخت به قدرت چسبیده‌اند: خودِ ایالات‌متحده! درحالی‌که اکثر جهان با وحشت از نتایج تجاوزهای ایالات‌متحده عقب‌نشینی می‌کردند، نئوکان‌ها (نومحافظه‌کاری؛ جنبشی سیاسی که در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ در میان دمکرات‌هایی متولد شد که از سیاست داخلی و خصوصاً خارجیِ این حزب، سرخورده شده بودند) کنترلِ خود را بر سیاست خارجی ایالات‌متحده تثبیت کردند و دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه را یکسان آلوده و مسموم کردند. سیاستمداران و رسانه‌های جمعی و مشارکتی دوست دارند تسلط نومحافظه‌کاران و تداوم تسلط بر سیاست خارجیِ آمریکا را از بین ببرند؛ اما نومحافظه‌کاران در رده‌های بالای وزارت خارجه، شورای امنیت ملی، کاخ سفید، کنگره و افراد بانفوذِ فعال در اندیشکده‌های سرمایه‌گذاری‌شده توسط شرکت‌های بزرگ، پنهان‌اند. «روبرت کاگان» (بنیان‌گذار PNAC) یکی از اعضای ارشد مؤسسه «بروکینگز» است و از حامیان اصلیِ «هیلاری کلینتون» بود. «جو بایدن» نیز همسر «کاگان» (ویکتوریا نولاند؛ مشاور سابق سیاست خارجیِ دیک چنی) را به‌عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی منصوب کرد: چهارمین پست ارشد در وزارت امور خارجه! این، پس‌ازآن بود که او نقش اصلیِ ایالات‌متحده را در «کودتای ۲۰۱۴ در اوکراین» ایفا کرد که باعث تجزیه ملی، الحاق کریمه به روسیه، جنگ داخلی در دونباس؛ و درنتیجه، کشته‌شدنِ حداقل ۱۴هزارنفر شد. «آنتونی بلینکن» (وزیر امور خارجه و رئیس اسمیِ نولاند) در سال ۲۰۰۲ مدیر کمیته روابط خارجی سنا، در جریان مناظراتِ آن درباره حمله قریب‌الوقوع آمریکا به عراق بود و به رئیس کمیته (سناتور جو بایدن) کمک کرد تا در جلسات حمایت کمیته از جنگ، آن‌هایی‌ را که کاملاً از طرح جنگیِ نومحافظه‌کاران حمایت نمی‌کردند، حذف کند.

دولت بایدن و ادامه سیاست‌های نومحافظه‌کارانه

مشخص نیست که چه‌کسی در دولتِ «جو بایدن» به‌دنبال «جنگ جهانی سوم با روسیه» و افروختنِ آتشِ «درگیری با چین» است؛ و وعده انتخاباتیِ‌ وی مبنی‌بر «دیپلماسی به‌عنوان ابزار اصلی تعامل جهانیِ ما» را به‌چالش می‌کشد. گویا «نولاند» در شکل‌دادن به سیاست جنگی آمریکا (و درنتیجه اوکراین) بسیارفراتر از رتبه‌اش نفوذ داشته باشد. آنچه واضح است اینکه اکثریتِ جهان، دروغ و ریاکاری سیاست خارجی آمریکا را دیده‌اند و اینکه ایالات‌متحده نهایتاً نتیجه اقدامات خود را در خودداریِ جهان جنوب از ادامه رقصیدن به سازِ ‌آمریکایی، می‌بیند. در مجمع عمومی «سازمان ملل متحد» در سپتامبر ۲۰۲۲، رهبران ۶۶ کشور (که اکثریت جمعیت جهان را نمایندگی می‌کنند)، خواستار دیپلماسی و صلح در اوکراین شدند؛ بااین‌حال، رهبران غربی، درخواست‌ها را نادیده گرفته‌اند و همچنان مدعیِ انحصار رهبریِ اخلاقیِ جهان هستند؛ جایگاهی که در ۱۹ مارس ۲۰۰۳ وقتی ایالات‌متحده و بریتانیا منشور سازمان ملل را به‌هیچ انگاشته و به عراق حمله کردند، قاطعانه از دست دادند. در میزگردی با موضوع «دفاع از منشور سازمان ملل متحد و نظم جهانی مبتنی‌بر قوانین» طی کنفرانس امنیتیِ ‌اخیر مونیخ، سه‌نفر از اعضای میزگرد (از برزیل، کلمبیا و نامیبیا) ‌صراحتاً درخواست‌های غرب از کشورهایشان برای قطع روابط با روسیه را رد کردند؛ و درعوض از صلح در اوکراین سخن گفتند. «مائورو ویرا» (وزیر خارجه برزیل) از همه طرف‌های درگیر خواست تا امکان یک راه‌حل را ایجاد کنند و تأکید کرد: «ما نمی‌توانیم فقط از جنگ صحبت کنیم». متعاقباً «فرانسیا مارکز» (معاون رئیس‌جمهوری کلمبیا)، توضیح داد: «ما نمی‌خواهیم به بحث درمورداینکه چه‌کسی برنده یا بازنده یک جنگ خواهد بود، ادامه دهیم. همه ما بازنده‌ایم و نهایتاً این، ‌نوعِ بشر است که همه‌چیز را از دست می‌دهد». همچنین «سارا کوگونگلوا» (نخست‌وزیر نامیبیا)، نظرات رهبران جهان جنوب و مردم آن‌ها را خلاصه کرد و گفت: «تمرکز ما بر حل مشکل است؛ نه انداختنِ تقصیر بر گردن کسی و سرزنش‌کردنش. ما درحال‌ترویج حل مسالمت‌آمیز مناقشه‌ایم؛ ‌طوری‌که تمام جهان و منابعش بتوانند به‌جای صرف خرید سلاح برای کشتار مردم و ایجاد خصومت، بر بهبود شرایط مردم در سراسر جهان متمرکز شوند». به‌نظرتان، نومحافظه‌کارانِ آمریکایی و دست‌نشاندگان اروپاییِ آن‌ها چگونه به این رهبران عاقل و محبوب جهانِ جنوب پاسخ دادند؟ «جوزپ بورل» (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) طیِ یک سخنرانی تنش‌زا در «کنفرانس مونیخ» گفت که «راه غرب برای بازسازیِ اعتماد و همکاری با بسیاری کشورها در اصطلاحاً جهان جنوب این‌است‌که روایت نادرست و باور و تفکرِ وجود استاندارد دوگانه غربی که بین آن‌ها رواج دارد را از بین ببریم»؛ اما وجود «استاندارد دوگانه» بین پاسخ غرب به تهاجم روسیه به اوکراین؛ و دهه‌ها تجاوز غرب به هرجایِ جهان، «روایتی نادرست» نیست. گزارش‌های مستند‌شده‌ای وجود دارد از اینکه چگونه ایالات‌متحده و متحدانش، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ بیش از ۳۳۷هزار بمب و موشک بر روی کشورهای دیگر پرتاب کردند؛ به‌طورمتوسط روزانه ۴۶ بمب و موشک طیِ ۲۰‌سال! رکورد آمریکا در تهاجم جنگی، به‌راحتی با غیرقانونی‌بودن حمله روسیه به اوکراین مطابقت دارد و می‌توان گفت که حتی بسیار بدترازآن است؛ بااین‌حال، ایالات‌متحده هرگز با تحریم‌های اقتصادیِ جامعه جهانی روبه‌رو نبوده است. این‌کشور، هرگز مجبور به پرداخت غرامت جنگی به قربانیان خود نشده و به‌جای حمله به عاملانِ کشتار در فلسطین، یمن، سوریه و … به متجاوزان، سلاح می‌رساند. هیچ‌یک‌از رهبران آن و بانیان اقدامات جنایت‌کارانه‌اش؛ از «بیل کلینتون» و «جورج بوش» و «دیک چنی» گرفته تا «باراک اوباما»، «دونالد ترامپ» و «جو باید» هرگز به‌دلیل جنایت‌های بین‌المللی‌شان علیه بشریت، تحت‌تعقیب قرار نگرفته‌اند. جهانِ امروز، نیازمندِ یک نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانینی‌ست تا «عواقب و مجازات یکسان» را برای اخلالگران و آن‌هایی‌که این قواعد را می‌شکنند، درپی بیاورد؛ فارغ از قدرت و ثروتشان.

مصطفی رفعت