دسته : جامعهتاریخ: ۱۴۰۲/۰۵/۲۹
واقعیت‌های غم‌انگیز در گزارش‌های شادی

سایه‌‌آنلاین؛ خوشبخت‌ترین مردم دنیا چه‌کسانی هستند؟ «گزارش جهانی شادی» (WHR)؛ ساکنان «فنلاند»، «دانمارک»، «ایسلند»، «هلند» و «اسرائیل» را به‌عنوان خوشبخت‌ترین‌ها معرفی می‌کند. طنز تلخ ماجرا اینکه: فلسطینان که دهه‌ها تحت‌اشغال نظامیِ صهیونیست‌ها زندگی کرده‌اند، در رتبه ۹۹ این جدول قرار دارند! هر‌ساله یک نهادِ تحت‌حمایت «سازمان ملل» گزارشی منتشر می‌کند که کشورها را بر‌اساس «شادی» رتبه‌بندی می‌کند. خودِ‌ این رتبه‌بندی نیز برپایه نظرسنجی «گالوپ» از چند‌هزار شرکت‌کننده در هر کشور است که از آن‌ها خواسته می‌شود شخصاً زندگی‌شان را در مقیاس ۰ تا ۱۰ رتبه‌بندی کنند. آن‌ها درواقع، احساسِ خود از زندگی‌شان را در‌آن‌مقطعِ خاص بازگو می‌کنند. سپس، این اطلاعات با برخی عوامل دیگر همراه؛ و در قالبِ «گزارش سالانه جهانی شادی» ارائه می‌شود. منتقدان اما به تناقضات، نقاط کور و سوگیری‌های این‌ گزارش‌ها آشکارا اشاره کرده‌اند؛ از‌جمله تمایلِ ظاهری به کشورهای ثروتمند غربی (جهان اول یا شمالی) که قرن‌ها بهره‌کشی و استثماری که آن‌ها را قادر به جمع‌آوری این ثروت کرده است، «نادیده» می‌گیرد. گزارش ۱۸ اوت ۲۰۲۳ در Al Jazeera ابعادِ تازه‌ای از این گزارش و نمونه‌های مشابه را بررسی می‌کند.

 

افسرده؛ اما خوشحال؟

بیشترِ «شادترین کشورها» سال ۲۰۲۳ در قاره اروپا هستند؛ مثلاً «فنلاند» به‌عنوان شادترین کشور جهان، رتبه اول را دارد؛ همان‌طور‌که در شش‌سال‌گذشته نیز چنین جایگاهی را داشته! اما این‌کشور، دارای بالاترین میزان مصرف داروهای ضدافسردگی در اروپا نیز است! همین‌امر درمورد «سوئد» که در رتبه ششم قرار دارد؛ و «ایسلند» که رتبه دوم کشورهایی با بالاترین مصرف داروهای ضدافسردگی را در تمام اروپا دارد، صدق می‌‌کند. درهمین‌حال، «هند» رتبه ۱۲۶ (بسیارپایین) را در «گزارش شادی جهانی» دارد؛ اما در یک نظرسنجی جداگانه، بسیار بالاتر‌از‌آن می‌ایستد که همچنین متغیرهایی مانند «تعادل بین کار و زندگی» را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. گزارش مشابه دیگر که آن نیز به‌ «گزارش جهانی شادی» معروف است، «چین» را به‌عنوان «شادترین کشور جهان» رتبه‌بندی کرد.

ثروتمند؛ اما نابرابر؟

درحالی‌که رتبه‌بندی شادی برمبنایِ پاسخ به یک سؤالِ واحد است، گزارش واقعیِ «شادی جهانی»، یک تحلیل عمیق است که رتبه‌بندی را با کمک سایر نقاط داده توضیح می‌دهد. یکی از این نقاط داده، سرانه «تولید ناخالص داخلی» (GDP) است. محققان متوجه یک همبستگی شده‌اند: کشورهایی که سرانه «تولید ناخالص داخلی» بالایی دارند، اغلب همان کشورهایی‌اند که بالاترین رتبه را در رتبه‌بندی شادی دارند. به‌هرحال، ۲۰ کشورِ برتر این‌فهرست، عمدتاً جوامع غربی با شاخص‌های اقتصادیِ بالا هستند؛ که باعث می‌شود بسیاری به‌این‌نتیجه برسند که سرانه GDP، «مهم‌ترین عامل» در «تعیین شادی کلیِ یک کشور» است؛ مسئله اینجاست که سرانه «تولید ناخالص داخلی»، مفهومِ «نابرابریِ درآمد» را درنظر نمی‌گیرد و صرفاً ارزش کل کالاها و خدمات تولیدشده در یک کشور، تقسیم ‌بر تمامِ جمعیت است؛ که این نیز به ما نمی‌گوید چه‌کسانی نافعِ ثروت یک کشور است و چه‌کسانی نه؛ یا ما را مطلع نمی‌کند که چه‌مقدار از آن (ثروت)، در دست عده معدودی، متمرکز شده است. برپایه یکی از پراستنادترین معیارهای «نابرابری درآمد در جهان»؛ «ایالات‌متحده» که در رتبه پانزدهمِ شاخص شادی قرار دارد، نسبت به هر کشور توسعه‌یافته دیگر، نابرابریِ درآمدیِ بسیاربیشتری دارد. کشوری‌ست که حدود ۳۸‌میلیون آمریکایی در آن رسماً در فقر زندگی می‌کنند و نزدیک به ۶۰‌درصدِ جمعیتش، ماه‌به‌ماه و حقوق‌به‌حقوق گذرانِ زندگی می‌کنند.

خوشبخت کیست؟

وب‌سایت «گالوپ» می‌گوید که آن‌ها از «جمعیت بزرگ‌سال هر کشور که تحت‌حمایت نهادهای دولتی قرار ندارند» برای تغذیه داده‌های لازم جهتِ «گزارش شادی»، نظرسنجی می‌کنند؛ که یعنی شامل جمعیت‌هایی نمی‌شود که در جاهایی مانند «زندان‌ها، خانه‌های سالمندان و مراکز مراقبتی» زندگی می‌کنند. ضمناً محققانِ این‌مجموعه، غیرنظامیان را در مناطقی که معتقدند «ناامن» هستند (جایی‌که ایمنیِ مصاحبه‌کنندگانشان به‌خطر می‌افتد) بررسی نمی‌کنند. درواقع، مشخص نیست که چه‌تعداد از مراکز جمعیتی ممکن است از حضور دراین‌سنجش، محروم شوند؛ به‌ویژه در جوامع عمیقاً نابرابر یا در جوامعی با جمعیت قابل‌توجه زندانی؛ مانند «ایالات‌متحده» و «برزیل» که در آن‌ها، سهم نامتناسبی از زندانیان، «سیاه‌پوست» هستند. «سوگیریِ فرهنگی» نیز به‌عنوان انتقادی رایج از «گزارش شادی» وجود دارد. ایده اصلی، کاملاً واضح در یک مطالعه در سال ۲۰۲۳ بیان شده است: «چگونه می‌توان نتیجه گرفت که رفاه در کشور A، بالاتر از کشور B است؟ وقتی رفاه براساس طرز فکر مردم در کشور A درموردِ رفاه سنجیده می‌شود!» محققان می‌گویند: مشکل «گزارش شادی» این‌است‌که درخواست از مردم برای ارزیابیِ میزانِ خوشحالی یا رضایت آن‌ها، شبیه به نگاه‌کردن به موضوع ازطریق یک «لنز غربی»؛ آن‌هم از نوعِ تحصیل‌کرده، صنعتی، ثروتمند و دموکراتیک است؛ که آن‌ها را «فردگرایانه‌تر» و «دستاورد‌محور» توصیف کنید. به‌بیانی ساده: وقتی از کسی بپرسید «چقدر از زندگی خود راضی هستی؟» درواقع آن‌ها را ناخواسته وامی‌دارید درمورد «شادی» فکر کنند؛ که به دستاوردهای زندگیِ فردی آن‌ها مربوط می‌شود؛ نه عوامل دیگر نظیرِ روابط بین‌فردی و هماهنگی اجتماعی. نظرسنجیِ دیگری نشان داده که «شادی وابسته‌به‌هم» که ریشه در روابط بین‌فردیِ فرد با خانواده و همسالان دارد، عاملی قوی‌تر در تعیین «شادی» به‌شمار می‌رود؛ آنچه در داده‌های نظرسنجی از مردم «ژاپن»، «نیجریه» و «لهستان» واکنشی رایج‌تر بوده. اگر سؤال اصلی این‌بودکه «آیا احساس می‌کنید دوستی دارید و به او اهمیت می‌دهید؟» یا‌اینکه «آیا احساس می‌کنید به‌ خودمان تعلق داریم؟» چقدر ممکن است که رتبه‌بندیِ «شادی جهانی» متفاوت باشد؟

شادیِ دزدیده‌شده؟

«گزارش‌های شادی» همچنین فاقد دیدگاهی در‌این‌مورد ‌است ‌که چگونه شادیِ یک‌گروه به‌‌شکلی جدایی‌ناپذیر، با ناراحتیِ گروه دیگر «مرتبط» است. «بریتانیا» در رده هفدهمین کشور شاد جهان قرار دارد؛ اما شکوفاییِ این‌کشور تاحدی براساس قرن‌ها استثمار آفریقایی‌های برده‌شده در «تجارت شکر کارائیب» و «غارت هند» است. «بلژیک»؛ نوزدهمین کشور خوشبخت است؛ اما ازطریق استعمار در «جمهوری دموکراتیک کنگو»، ثروت عظیمی را به‌دست آورد و رنج‌هایی باورنکردنی را برای مردمانی در جایی‌دیگر ایجاد کرد. درهمین‌حال، «هند»، کشورهای حوزه کارائیب و جوامعِ آفریقایی تاحدزیادی در جایگاه بسیارپایین در «گزارش شادی» قرار دارند. این واقعیت را درنظر بگیرید که امسال اسرائیلی‌ها در رتبه چهارم قرار دارند؛ درحالی‌که فلسطینی‌ها ۹۵‌رتبه پایین‌تر هستند؛ همان‌هایی‌که قبل و بعد از سال ۱۹۴۸ (روز نکبت) توسط استعمارگران شهرک‌نشین «به‌زور» از سرزمین خود رانده شده‌اند. آن‌ها ازآن‌زمان تحت‌اشغال نظامی و رژیمی زندگی می‌کنند؛ زیستی که چندین گروه بین‌المللیِ حقوق بشر به‌عنوان «زندگی در سیستم آپارتاید توسط دولت اسرائیل» از ‌آن یاد می‌شود. واقعاً رتبه‌بندی «گزارش جهانی شادی» به ما چه می‌گوید؟ آیا سلسله‌مراتبی از مردم است که طبق تصور غربی از «رضایت» آشکارا اعلام می‌کنند از زندگی خود راضی‌اند؟ آیا ‌رتبه‌بندیِ کشورهایی‌ست که سرانه «تولید ناخالص داخلی» بالایی دارند؟ یا رتبه‌بندی کشورهای ثروتمندی‌ست که با استثمار دیگران، ثروتمند شدند؟

مصطفی رفعت