سایهآنلاین؛ «جان بنیستر گودیناف»؛ مخترع آمریکاییِ «باتریهای لیتیوم یونی» و برنده جایزه نوبل شیمی ۲۰۱۹ درگذشت؛ درحالیکه فقط یکماه تا ۱۰۱سالگی فاصله داشت. دانشمند بریتانیایی-آمریکایی، «استن ویتینگهام» که جایزه نوبل را با «گودیناف» مشترک دریافت کرد، اولین کسی بود که فاش کرد لیتیوم را میتوان در ورقههای سولفید تیتانیوم ذخیره کرد. «گودیناف» نیز آنرا با یک کاتُد مبتنیبر کبالت، کامل کرد تا محصولی خلق کند که امروزه تقریباً زندگی همه را تحتتأثیر قرار داده. «گودیناف» همچنین نقش مهمی در توسعه «حافظه دسترسی تصادفی» (RAM) برای رایانهها داشت. براساس وبسایت جایزه نوبل؛ «گودیناف» از پدرومادری آمریکایی در آلمان بهدنیا آمد و پس از تحصیل در رشته ریاضیات (در دانشگاه ییل)، درطول جنگ جهانی دوم بهعنوان هواشناس به ارتش «ایالاتمتحده» خدمت کرد. سپس در «دانشگاه شیکاگو» تحصیل کرد و در ۱۹۵۲ دکترای فیزیک گرفت. بعد در «مؤسسه فناوری ماساچوست» و «دانشگاه آکسفورد» (انگلستان) مشغولبهکار شد. او استاد «دانشگاه تگزاس» (در آستین) بود. در سال ۲۰۰۸، زندگینامهاش را نوشت که آنرا «تاریخ شخصی من» نامید؛ این کتاب، به دو موضوع علم و معنویت میپردازد. پروفسور «پریتام سینگ» از IIT-BHU (که یکی از دانشجویان گودیناف بود)، بهیاد میآورد: «این مرد، روحی بزرگ داشت، انسانگرا بود و آغوشش همیشه بهروی هرکسی برای بحث، پیشنهاد و کمک باز بود».
نشریه The Guardian در ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳ ضمن اعلام خبر درگذشتِ «جان گودیناف» عنوان کرد که وی در یک مرکز مراقبت از سالمندان در «آستین» (تگزاس) درگذشت؛ درحالیکه دلیل مرگش ذکر نشد. «جی هارتزل» (رئیس دانشگاه تگزاس) جاییکه «گودیناف» بهمدت ۳۷سال در آن عضو هیئتعلمی بود، گفت: «او طی چنددهه زندگی حرفهایاش در تحقیقات علمی، پیشرو بود». درواقع، او مسنترین برنده جایزه نوبل بود (آنرا بهشکل مشترک با ام استنلی ویتینگهام؛ دانشمند آمریکاییِ متولد بریتانیا و آکیرا یوشینو از ژاپن، دریافت کرد). «آکادمی سلطنتی علوم سوئد» هنگام اعطای جایزه گفت: «این باتریِ قابلشارژ، اساسِ لوازم الکترونیکیِ بیسیم مانند تلفنهای همراه و لپتاپها را پایهگذاری کرد. همچنین دنیای بدون سوخت فسیلی را ممکن ساخت؛ زیرا برای همهچیز؛ از انرژیدادن به خودروهای الکتریکی گرفته تا ذخیره انرژی، از منابع تجدیدپذیر استفاده میشود». در سالهای اخیر، «گودیناف» و تیم دانشگاهیاش درحالبررسیِ راههای جدیدی برای ذخیرهسازی انرژی بودند؛ ازجمله خلقِ باتری شیشهایِ ویژه با الکترولیت حالت جامد و الکترودهای فلزی لیتیوم یا سدیم. «گودیناف» هنگام اهدای جایزه نوبل گفت: «چنانچه تا ۹۷سالگی زندگی کنید، میتوانید هرکاری انجام دهید!» درحالیکه نام او ممکن است برای اکثر مردم ناآشنا باشد، تحقیقاتش اما به ایجاد چنان انقلابی در فناوری کمک کرد که دنیای کنونیِ گوشیهای همراه، تبلتها و تقریباً هرچیز دیگری را بدونِ داشتنِ یک پورت پلاگین برای شارژ، نمیتواند تصور کرد. باتریهای لیتیوم-یونی، اولین باتریهای قابلحمل و قابلشارژ بودند و ساخت آنها بیش از یکدهه طول کشید. «ویتینگهام» در سال ۲۰۱۹ گفت که «هیچ تصوری از این نداشته که کارهای دهههای پیشِ او چنین تأثیر عمیقی بر جهان داشته باشد» و خودِ «گودیناف» نیز تأکید کرده بود: «البته فکر میکردیم اینکار خوب است و در چند چیز کمک میکند؛ اما هرگز تصورش را هم نمیکردیم انقلابی در الکترونیک و هرچیز دیگری ایجاد کند». او، «ویتینگهام» و «یوشینو» هریک دستاوردهای منحصربهفردی داشتند که پایه و اساس توسعه یک باتری قابلشارژِ تجاری را ایجاد کرد و سرانجام، این سهنفر جایزه نوبل ۹۰۰هزاردلاری را باهم شریک شدند. کار «ویتینگهام» در دهه ۱۹۷۰ منجر شد تا لیتیوم (سبکترین فلز) الکترونهایی بسازد تا باتری با توانایی تولید بیش از دو وُلت تولید کند. در سال ۱۹۸۰، «گودیناف» براساس تلاشهای «ویتینگهام» و بااستفادهاز اکسید کبالت در کاتد (یکی از دو الکترودِ انتهای باتری)، ظرفیت باتری را دوبرابر کرد و به چهار وُلت رساند. کار «یوشینو» هم اینبودکه در دهه ۱۹۸۰، لیتیوم خالص را از باتری حذف؛ و یونهای لیتیوم را انتخاب کرد که ایمنترند. اولین باتریهای تجاریِ سبکوزن، ایمن، بادوام و قابلشارژ نیز در سال ۱۹۹۱ وارد بازار شدند. چنانچه به عقب برگردیم؛ باید بگوییم که او از پدرومادری آمریکایی متولد شد: «اروین رمزدل گودیناف» (۱۸۹۳-۱۹۶۵) و «هلن میریام (لوئیس) گودیناف». مدر تحصیلیِ پدرش دکترا بود و هنگام تولد «جان» در «مدرسه الهیات هاروارد» حضور داشت و بعداً استاد تاریخ دین در «دانشگاه ییل» شد. برادرِ «جان» نیز بهنامِ «وارد» یک انسانشناس در «دانشگاه پنسیلوانیا» بود. آنها در یک مدرسه شبانهروزی در «گروتن» (ماساچوست) تحصیل کردند. او همچنین خواهر و برادری ناتنی از ازدواج دوم پدرش داشت: «اورسولا» که استاد ممتاز زیستشناسی در «دانشگاه واشنگتن» بوده؛ و «دانیل» استاد بازنشسته زیستشناسی در «دانشکده پزشکی هاروارد». یکی از نکات قابلتوجه درمورد «جان گودیناف» را باید دچاربودنش به «خوانشپریشی» دانست که باعث اختلال در «روانخوانی» و «درک مطلب» میشود. وقتی در «شیکاگو» بود، با یک دانشجوی کاناداییِ فارغالتحصیل تاریخ بهنامِ «ایرنه وایزمن» آشنا شد و در سال ۱۹۵۱ با او ازدواج کرد. این زوج فرزندی نداشتند و آنها تا زمان مرگ «ایرنه» در سال ۲۰۱۶ درکنارهم زندگی کردند. او در مصاحبهای بهسال ۲۰۱۹ با بخش خبریِ یک مؤسسه کاناداییِ فعال در حوزه معدن و متالورژی بهنام MetSoc گفته بود: «در پایان خدمتم در جنگ جهانی دوم، اینفرصت به من داده شد در دانشگاه شیکاگو در رشته فیزیک تحصیل کنم. قبل از جنگ، فراخوانش را دریافت کرده بودم که در رشته فیزیک تحصیل و بعداً درآنزمینه فعالیت کنم. زمانیکه دکترایم را گرفتم، میدانستم که شانسی برای حضور در یک دانشگاه درجهیک و بهعنوان استاد فیزیک نظری ندارم؛ پس برایآنکه درزمینه شغلی جای پیشرفت داشته باشم، فعالیت بهعنوان دانشمندِ پژوهشی در آزمایشگاه MIT لینکلن را انتخاب کردم. در افکارم ایده خلق یک حلقه هیسترزیس مربعی در آهنربای آهنی-سرامیکی برای امکان تحقق اولین حافظه دسترسی تصادفی (RAM) را پرورش میدادم؛ امریکه مغناطیسدانانِ آنزمان ناممکن میدانستند؛ زیرا سرامیک را نمیتوان نَوَرد کرد، اما چهارسالبعد، عناصر اولیه موردنیاز را تحویل دادیم. این چالشِ مهندسی مواد، مرا با دنیای اکسیدهای فلزات واسطه آشنا کرد». ازآنجاکه حدود سال ۱۹۷۰ اولین «بحران نفتی جهان» غرب را فراگرفت، او نیز تغییر جهت داد و در سال ۱۹۷۶ بهعنوان استاد و رئیس آزمایشگاه شیمی معدنی در «آکسفورد» شغلی را پذیرفت. اوایل دهه ۱۹۷۰، از او خواسته شد بر انجام تلاشی در شرکت «فوردموتور» نظارت کند: ساخت باتری که از الکترولیت سرامیکی و سدیم مذاب و گوگرد مذاب در نمد کربن بهعنوان الکترود استفاده میکرد. این تکلیف، او را با الکتروشیمی و طراحی الکترولیتهای Na+ سرامیکی آشنا کرد. درآنسویِ جهان، «آکیرا یوشینو» اولین باتری LiCoO2 را بهنمایش گذاشت که توسط SONY (ژاپن) مجوز گرفت و توسط آن شرکت، برای بازاریابیِ اولین تلفنهمراه که انقلاب تماس بیسیم را بهراه انداخت، استفاده شد. آنها راهِ خود را برای تکمیلِ ساخت یک باتریِ مؤثر، کارآمد و مدرن؛ بهکمک سایر اندیشهها و آزمایشهای درحالانجام دنبال کردند تا نتیجه نهایی حاصل شد؛ هرچند «گودیناف» شخصاً خیلی راضی نبود و درپیِ ابداع یک محصول طبیعتدوستِ کامل میگشت. او گفته بود: «اگرچه باتری لیتیوم-یونی، شیوه زندگی جدیدِ ما را متحول کرده؛ اما امکان رهایی جامعه مدرن از وابستگی به انرژی ذخیرهشده در سوخت فسیلی را فراهم نکرده است». سایت رسمیِ «جایزه نوبل» در سال ۲۰۱۹ وقتی قرار بود خبرِ بُردنِ جایزه را از این بنیاد به او بدهند، گفتوگویِ تلفنیِ کوتاهی با او انجام داد؛ و طی آن، آدام اسمیت از وی پرسید: حدس میزنم مردم از شما درمورد این واقعیت که مسنترین فردی هستید که جایزه «نوبل» دریافت کردهاید، سؤالات زیادی خواهند پرسید؛ چه حسی دراینمورد دارید؟ و او بهسادگی جواب داد: «خب؛ خیلی خوشحالم که توانستهام اینهمه عمر کنم!» و درپاسخبهاینکه آیا رازی درمورد انجام تحقیقاتِ طولانیمدت هست نیز گفت: «نه؛ فقط میگویم خیلیزود بازنشسته نشوید!» او که الگوی بسیاری از حرفهایها و علاقهمندان به ابتکارات علمی دراینزمینه بوده، گفته است: «توصیهام به دانشجویان رشتههای علوم و مهندسی مواد ایناستکه تلاش کنند شهود شیمیایی و مهارتهای تجربیِ خود را توسعه دهند تا بهجای کپیکردن، نوآوری کنند. آنها باید استعدادهای خود را کشف و شکوفا کنند، در همکاریها سخاوتمند باشند و یاد بگیرند که از کاریکه انجام میدهند، لذت ببرند؛ زیرا تحقیق، یک حرفه سخت و گاه خستهکننده است». وقتی از او پرسیدند که آیا دوست داشت رشته دیگری را دنبال کند؟ پاسخ داد: «نه؛ کاوش در خواص و کاربردهای الکترون و … را واقعاً دوست داشتم. آنچه در زندگیِ حرفهایام بیشترین لذت را برایم داشته، کاوش در خواص فیزیکی الکترونها در جامدات بوده. بهنظرم خوشبخت کسیستکه خدمات او، آزادیِ انتخاب، زیبایی و معنا را به زندگی میدهد». البته او مانند بسیاری از چهرههای مطرح علمی، سخنورِ جذابی نبوده و بهویژه بحثهایش برای دانشجوها گاه طولانی و عذابآور بود؛ تاجاییکه یکبار در یادآوریِ خاطراتش اشاره کرد که وقتی بهعنوانِ «رئیس دپارتمان شیمی معدنی» در دانشگاه فعالیت میکرد، یکی از اساتید بهنام «کلر گری» چندین خرس عروسکی را روی صندلیهای جلو گذاشت تا مطمئن شود او مخاطبان بیشتری دارد و در وصفِ مزیت آنها نیز گفت «حداقل خوابشان نمیبرد!» او که نقشی مهم در توسعه فناوریهای روز داشته است؛ درباره گسترش روند استفاده از ابزارهای مدرن در زندگیهای فعلی معتقد بود: «اینکه چگونه مردم از فناوری استفاده میکنند، مهم است. شما فناوری را میآورید و میتوان از آن برای موارد گوناگون استفاده کرد. اگر از آن بهخوبی استفاده کنند، بسیارخوشحالم؛ و اگر از آن برای مقاصدِ بَد استفاده کنند، احساس بدی درمورد آن دارم. بااینهمه، زندگی همین است؛ بهنظرم فناوری ازنظر اخلاقی، همیشه خنثی بوده. این، نحوه استفاده ما از فناوریست که همهچیز را تعیین میکند». این دانشمند بزرگ در بخشی از زندگینامهاش بااشارهبه دروان کودکیاش، گفته بود: «علیرغم لذتهای زیادی که در دوران کودکی تجربه کردم، سالهای تا هفتسالگی برایم سخت بود. چقدر برای یادگیریِ خواندن تلاش کردم! بهخاطر بیماریام، بهصورت مکانیکی میخوانم؛ بیاینکه بتوانم معنایِ یک پاراگراف را هم بهراحتی درک کنم. من هرگز کتابخوانِ خوبی نبودم و درطولِ سالهای تحصیل، سخت تلاش کردم تا کمبودم را پوشش دهم. احساس ناامنیِ عمیقی داشتم که با افزایش سن، بهآرامی از بین رفت». او که سالها تحقیق و آزمایش نتوانست حتی برای لحظاتی از پیمودنِ مسیرهای دشوار، منصرفش کند، گفته بود: «در زندگی بهاندازهای بزرگ شدم که بدانم نمیتوانید ذهن را بر روی ایدههای جدید ببندید. اگر چیز جدیدی میخواهید، باید هر احتمالی را آزمایش کنید. فکر میکنم همه باید در زندگی، معنایِ بودنشان را پیدا کنند. همیشه امیدوار بودم کاری را انجام دهم که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد؛ و کاش چنین بوده باشد».
مصطفی رفعت