سایهآنلاین؛ اسرائیل با صدها سرباز، به «اردوگاه آوارگان جِنین» در کرانه باختری اشغالی حمله کرد و فلسطینیانِ ساکن آنجا را با بالگردها، موشکها و خودروهای زرهی بهمدت به وحشت انداخت؛ چند فلسطینی ازجمله تعدادی کودک کشته شدند … خبری که بارهاوبارها دراینسالها شنیدهایم و هربار بهبهانهای شاهد تکرارِ آن هستیم؛ خشونتی که طیِ روزهای اخیر نیز شدت گرفته و فضای ملتهبِ «نوار غزه» را با تنشهای تازه همراه کرده است. «ریتا جیاکامن» و «پنی جانسون» از محققان «دانشگاه بیرزیت» در مقالهای باعنوان «چهکسی در کمپ پناهندگان جِنین زندگی میکند؟» نوشتهاند: «رسانههای بینالمللی، شروع به نشاندادن برخی از پیامدهای انسانی غمانگیز حمله اسرائیل به اردوگاه آوارگان جِنین کردهاند؛ بااینحال، مقامات اسرائیلی بر این لفاظی اصرار میورزند که اردوگاه آوارگان جِنین را بهعنوان اردوگاهی تروریستی با همه ساکنانش؛ مردان، زنان و کودکان (در هر سِنی) معرفی کنند و تمام اقداماتی که علیه آنها انجام میشود را اینگونه تعدیلشده جلوه دهند!» اکثر ناظران فلسطین متفقالقول هستند که این، توصیفی دقیق از چارچوببندی اسرائیل (درنتیجه اکثر دولتهای غربی، رسانهها و روشنفکران) از آخرین بخشِ خشونت استعماریِ شهرکنشینان در «جِنین» است؛ اما این مقاله مربوط به روزهای اخیر نیست و اولینبار در آوریل ۲۰۰۲ پس از حمله مرگبار چندباره اسرائیل به اردوگاه منتشر شد. دردناک است که اکنون؛ یعنی ۲۱سال بعد از انتشار آن مقاله، همچنان با همان وضعیت دستوپنجه نرم میکنیم، همان بحثها را داریم و مجبوریم با همان دروغها و افسانههای خستهکننده درمورد «جِنین»، فلسطینیهایِ ساکن آنجا و حملات اسرائیل به آنها، سَر کنیم. البته ازآنجاییکه اسرائیل و متحدانش همچنان مصمم هستند که پاسخهای صادقانهای به اساسیترین سؤالاتی که مردمِ سراسر جهان ممکن است درباره «جِنین» داشته باشند، ارائه نکنند، بیایید سعی کنیم یکباردیگر به آنها پاسخ دهیم: چهکسی در «جِنین» زندگی میکند؟ چرا آنها درگیر مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل هستند؟ ازآنجاکه اسرائیلیها نیز درنتیجه این خشونت میمیرند، آیا اسرائیل فقط در مقامِ «دفاعازخود» برآمده؟
چهکسی در «اردوگاه پناهندگان جِنین» زندگی میکند؟
همانطورکه «جیاکامن» و «جانسون» بیش از ۲۰سالپیش گفتند؛ پاسخی که اسرائیل و حامیانش در رسانهها و دولتهای اروپایی-آمریکایی میدهند این است: «جِنین» تبدیل به «لانه زنبورها» و «محل ستیزهجویان» شده و کارخانهایست که «تروریست» تولید میکند؛ تا خشونتی بیهدف و بیمعنا را بر اسرائیلیهایِ بیخبر که فقط میخواهند در صلح و آرامش زندگی کنند، بهراه بیندازند! مطمئناً سازمانهای رسانهایِ آنها گهگاه مجبور میشوند اعتراف کنند: «عملیاتِ» اسرائیل در اردوگاه باعث کشتهشدن کودکان فلسطینی نیز میشود؛ اما آنها بهسرعت این مرگها را بهعنوان «پیامد مقاومت فلسطین» بهجای «تجاوز و خشونت اسرائیل» توصیف میکنند؛ مثلاً در مصاحبه اخیر، یکی از مجریان BBC از «یارا حواری» (تحلیلگر ارشد سیاسی «الشبکه» و مشارکتکننده «الجزیره») پرسید: «چرا ستیزهجویان با داشتنِ مرکز فرماندهی و کنترلِ خود در قلب یک شهرک، جان غیرنظامیانِ بیگناه را در منطقهای پرجمعیت بهخطر میاندازند؟» درپاسخ، «حواری» بهشکلِ عالی زمینه گفتوگو را به ماهیتِ زندگی در اردوگاه پناهندگان تغییر و توضیح داد که چگونه اسرائیل درحالتلاش برای غیرانسانیکردن اقدامات فلسطینیها، بافتزدایی از خشونت و ارائه تجاوزهای خود بهعنوان «دفاعازخود» است. این واقعیت که مجری حتی کوشید از این خطِ سؤال پیروی کند، گواه کافیست که «تبلیغات اسرائیل» هنوز درحالشکلدادن به گفتوگوها درباره «جِنین» در «بریتانیا» و فراترازآن است. ازاینگذشته، هیچ روزنامهنگاری لازم نیست بیش از پنجدقیقه تحقیق اولیه انجام دهد تا بفهمد که تراکمِ «کمپ آوارگان جِنین» بیش از ۷۰برابر اسرائیل است: ۱۴۰۰۰نفر در زمینی بهمساحت ۰٫۴۲کیلومترمربع جمع شدهاند. درواقع، برای کسانیکه دست به مبارزه مسلحانه زدهاند، ایجاد «مرکز فرماندهی و کنترل» دور از بقیه جمعیت، اساساً غیرممکن است. اینموضوع ما را به یک سؤال اساسیِ دیگر درمورد کمپ و وضعیت فعلی آن میبرد …
چرا فلسطینیان در «جِنین» درگیر مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل هستند؟
اسرائیل ازطریق اخراج خشونتآمیز مردم فلسطین از سرزمین و خانههایشان در سال ۱۹۴۸، بهوجود آمد. درواقع، پناهندگان «اردوگاه جِنین»، از نوادگان کسانی هستند که در سال ۱۹۴۸ رانده شدند. این اردوگاه، هرگز برای آنها «خانه» واقعی نبوده و آرزوی بازگشت به سرزمین اجدادی خود را دارند. آنها در یک «ساختار خشونتآمیز سرکوب» بهدنیا آمدند و در تمام طول زندگی، درمعرض اَشکال مختلف تهاجم و خشونتِ استعماری قرار گرفتهاند؛ اما درمانده نیستند تا ارادهای برای آزادی نداشته باشند. آنها تمام اشکال «مقاومت غیرمسلحانه» را دراینتجربهِ طولانیِ رنج انجام دادهاند: اعتصاب، اعتراض، کمیتههای مردمی، گفتوگو، استناد به اسناد قانونی، حمایت بینالمللی و …؛ علیرغم فداکاریهای عظیمی که کردهاند اما نهتنها پیشرفتی در رسیدن به هدفشان برای بازگشت به وطن نداشتهاند؛ بلکه چشماندازِ بازگشت، پیوسته کمرنگ؛ و مشکلات اقتصادی آنها عمیقتر شده. سطح خشونتی که تجربه میکنند افزایش؛ و تواناییشان برای تصورِ امکان «زندگیِ آبرومندانه و آزاد» کاهش یافته. آنها توسط رژیم اسرائیل، سرکوب؛ توسط جامعه بینالمللی، فراموش؛ و از فلسطینیان در نوار غزه، بیتالمقدس و دیگر بخشهای سرزمینشان در سال ۱۹۴۸ منزوی شدهاند. از هیچگونه حمایت واقعی ازسوی «تشکیلات خودگردان فلسطین» که آرمانهای آنها را برای رهایی و بازگشت نیز نمایندگی نمیکند، برخوردار نیستند. در چنین بستری از رنج و ناامیدی که چیزی برای ازدستدادن وجود ندارد، تعجبآور نیست که برخی از فلسطینیان در «جِنین» به استفاده از سلاح علیه ستمگرانِ خود متوسل شوند. آنها دیدند چگونه خشونت به اسرائیلیها کمک کرده است تا به اهدافِ استعماری خود دست یابند؛ پس به اقدام متقابل متوسل شدند؛ بهاینامیدکه بتواند به آنها در دستیابی به اهداف خود برای آزادی نیز کمک کند.
اما درمورد قربانیان اسرائیلیِ مقاومت فلسطین چطور؟
ازدستدادن جان انسانها؛ چه فلسطینی باشد و چه اسرائیلی، همیشه مایه تأسف و تراژدیست؛ اما اسرائیل نمیتواند از آسیبی که شهروندانش بهدلیل ظلمِ بیامانِ خود به مردم فلسطین متحمل شدهاند، برای «مشروعیتبخشیدن به خشونت و ستمِ بیشتر» استفاده کند. خشونت اسرائیل علیه فلسطینیها ازنظر گستره، مقیاس و شدت «بسیاربیشتر» از هر اقدامیست که مقاومت مسلحانه فلسطینیها بههرشکلی تابهحال در قبالِ اسرائیل انجام داده است. ازآنجاکه هیچگونه «توازن قوا» نیز بین دو طرفِ ماجرا وجود ندارد، اسرائیل نمیتواند به «قربانیانِ اسرائیلیِ درگیری» اشاره کند تا بگوید در «دفاعازخود» عمل میکند.
آیا پاسخگویی میتواند کمکی کند؟
این پاسخها بهجهتِ القای ناامیدی در فلسطینیان و متحدانشان نیست. پاسخدادن به اساسیترین سؤالات درمورد «جِنین» (تاحدامکان صادقانه و مکرر)، شاید تنها راه برای شکستن این چرخه ویرانی و یافتن راهِ بهتری باشد؛ و راه بهتری قطعاً وجود دارد. وقتی از تبلیغات و روایتهای نادرست صرفنظر میکنیم، سؤالات مربوط به اینکه چهکسی «مقصر خشونت» است، چرا فلسطینیها میجنگند و آیا اسرائیل واقعاً «از خود دفاع میکند» را پاسخ گوییم، میتوانیم درباره راهحلها نیز حرف بزنیم. مسئله ایناستکه صهیونیستها وضعیت کنونیِ «فلسطین تاریخی» را یک بازی حاصلجمع صفر میدانند: یا اسرائیلیها حاکمیت کامل و انحصاری بر تمام سرزمین داشته و بر همه فلسطینیهای باقیمانده در آنجا کنترل کامل دارند؛ یا یهودیانِ همهجا «بدون خانه» و در برابر اقدامات یهودستیزانه، آسیبپذیر خواهند بود! مانند آنچه قبلاً در «اروپا» متحمل شدند. واقعیت اینکه: اسرائیل، نژادپرستیِ استعماریِ اروپایی و خشونت علیه مردم بومیِ فلسطین را تکرار میکند. همین ایدئولوژیِ صهیونیستی، «جِنین» را ایجاد کرد و قصد دارد تضمین کند که خشونت و رنج در فلسطین «بیپایان» است. پروژه استعماریِ اسراییل آنقدر پیش رفته و آنقدر مدتهای مدید با واکنشهای «اندکِ» جامعه بینالملل مواجه شده که اکثریت اسرائیلیها از گفتوگوی صادقانه درباره آن خودداری میکنند؛ چهرسد به اقدامی عادلانه. آنها حملات دورهای به افرادِ بهادعایِ واهیِ خویش؛ تروریستِ محصور در اردوگاههایی مانند «جِنین» و زندانهای روباز مانند «غزه» را تنها بلیت خریدِ امنیتشان جا زدهاند و از جهان نیز میخواهند که دروغِ وحشیانه را باور کنند. ازاینرو، فشار بینالمللی ازطریق کمپینهایی مانند «انزوا، عدمسرمایهگذاری و تحریم اسرائیل» (BDS) ضروریست. بیایید مطمئن شویم حقیقت را درمورد «جِنین» میگوییم؛ وگرنه ۲۰سالدیگر نیز به تکرار همین مقالات ادامه خواهیم داد.
مصطفی رفعت