دسته : اقتصادتاریخ: ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
دلارزدایی؛ یا پایان استفاده از ارز به‌مثابه سلاح

سایه‌‌آنلاین؛ تسلط جهانیِ «دلار آمریکا» در تجارت و امور مالی بین‌المللی، مدت‌هاست که موضوع بحث در میان سیاست‌گذاران و اقتصاددانان بوده است. در سال‌های اخیر، روند روبه‌رشدی به‌سمت «دلارزدایی از تجارت جهانی» وجود داشته است؛ جایی‌که کشورها به‌دنبال کاهش وابستگیِ خود به «دلار آمریکا» در معاملات بین‌المللی‌اند. این تغییر به‌دلیلِ تمایل به کاهش مواجهه با ریسکِ ارز و افزایش استقلال اقتصادی‌ست. درحالی‌که فرصت‌های مرتبط با «دلارزدایی»؛ نظیرِ «افزایش تجارت و استقلال مالی» وجود دارد، چالش‌های مهمی نیز هست؛ مانندِ «پتانسیل افزایش نوسانات ارز» و «تنش‌های ژئوپلیتیکی». طبق گزارش ۲۶ مارس ۲۰۲۳ رسانه داده‌پرداز Elements؛ «ایالات‌متحده» تقریباً یک‌شبه به قدرتِ مالیِ پیشرو پس از جنگ جهانی اول تبدیل شد. این‌کشور، تنها در سال ۱۹۱۷ وارد جنگ و بسیارقوی‌تر از همتایان اروپایی‌اش ظاهر شد. در‌نتیجه، «دلار» شروع به جابجایی «پوندِ استرلینگ» به‌عنوان «ارز ذخیره جهانی» کرد و «ایالات‌متحده» به دریافت‌کننده قابل‌توجهی از جریان طلای دوران جنگ تبدیل شد. سپس در سال ۱۹۴۴؛ وقتی ۴۴ کشور، نظامِ پولیِ «برتون وودز» را پذیرفته و امضا کردند، «دلار» نقش بیشتری یافت و یک رژیم مبادله ارز بین‌المللیِ مشورتی با «دلار آمریکا» ایجاد کرد که به‌نوبه‌خود با قیمت طلا مرتبط بود. اواخر دهه ۱۹۶۰، صادرات اروپا و «ژاپن» با صادرات «آمریکا» رقابتی‌تر شد. عرضه «دلار» زیادی در سراسر جهان وجود داشت که «حمایت از دلار با طلا» را دشوار می‌کرد. «نیکسون» (رئیس‌جمهوریِ ‌وقت ایالات‌متحده) «تبدیل مستقیم «دلار آمریکا» به طلا» را در سال ۱۹۷۱ متوقف کرد و این؛ هم به «استاندارد طلا» و هم به «محدودیت مقدار پول قابل‌چاپ» پایان داد. اگرچه «دلار» هنوز به‌عنوان «ارز ذخیره بین‌المللی» باقی مانده؛ اما از‌آن‌زمان‌به‌بعد «دلار آمریکا» به‌شکلی فزاینده «قدرت خریدِ خود» را از دست داده است. با افزایش تبِ اخبار مربوط به «دلارزدایی از سازوکار اقتصادی جهان‌»، پرونده این شماره را به این‌موضوع اختصاص داده‌ایم.

 

سروکله «دلار» از کجا پیدا شد؟

به‌گزارش History؛ کلمه «دلار» بسیار قدیمی‌تر از واحد پولِ رسمی‌ «ایالات‌متحده» و درواقع، شکلِ انگلیسیِ کلمه «تالر» (Thaler) است؛ نامی که به سکه‌هایی که برای اولین‌بار در سال ۱۵۱۹ از نقره استخراج‌شده محلی در «یوآخیمستال» (در پادشاهیِ بوهم) ضرب شد، داده می‌شود که البته امروزه شهر «یاخیمو» در مرزهای «جمهوری چک» قرار دارد. این‌شهرِ کوچک درآن‌زمان، محل معدن نقره بود که از آن برای ضرب سکه‌ای به‌نام Joachimstahler استفاده می‌شد. «تالر» دراصل، شکل کوتاه‌شده «یوآخیمستالر» است. نام این سکه بعداً در آلمانی به Thaler کوتاه شد و هنگامی‌که این سکه‌ها در دهه ۱۶۰۰ وارد آمریکا شدند، به Daler تغییر نام دادند. در اواسط قرن ۱۶، زبان انگلیسی، «دالر» را به واژگان خود افزود تا سکه‌های اروپایی را نام‌گذاری کند. این واحدِ پولی اکنون نیز در انگلیسی، «دالر» تلفظ می‌شود که در فارسی آن‌را «دلار» تلفظ می‌کنیم. همچنین نظریه‌های مختلفی در‌موردِ منشأ علامت «دلار» وجود دارد که پس از سال ۱۸۰۰ رایج شد. یکی از محبوب‌ترین آن‌ها این‌است‌که این نشان، از حروف اول «ایالات‌متحده» (US) گرفته و با قرار‌دادن یک U بر روی S؛ و حذف پایین U، خلق شده است. نتیجه این‌اقدام، به‌شکلِ دو خط موازی روی یک حرف S دیده می‌شود. ازآنجاکه امروزه این خطوط تبدیل به یک خط شده‌اند؛ یک نظریه بر طبق مطالعه نسخه‌های خطی اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ می‌گوید: نویسندگان مختلف اسپانیایی و آمریکایی از ترکیب PS (وام‌گرفته از «پزو» Pesos) نیز استفاده می‌کردند که به‌تدریج، این دو حرف روی هم نوشته شده و بعدها، حرف P به یک خط عمودی تبدل شده است.

 

«دلارزدایی از تجارت جهانی» چیست؟

«دلارزدایی»، به فرآیند کاهش وابستگی به «دلار آمریکا» در معاملات بین‌المللی، تسویه‌حساب‌های تجاری و عملیات مالی اشاره دارد. این‌اقدام ‌را می‌توان بااستفاده‌از ارزها یا دارایی‌های جایگزین؛ مانند «یورو» (یکای پول کشورهای منطقه یورو که اکنون در ۲۰ کشور از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا رسماً در‌جریان است)، «یوان» (یکای شمارش ارز کشور «چین») یا حتی «ارزهای دیجیتال» عملی کرد. هدف اصلیِ «دلارزدایی»، تنوع‌بخشی به اقتصاد جهانی، به‌حداقل‌رساندن خطرات مرتبط با تسلط «دلار آمریکا» و کاهش تأثیر سیاست‌های پولی و تصمیمات سیاسیِ «ایالات‌متحده» بر سایر کشورهاست.

 

چرا به «دلارزدایی از تجارت جهانی» نیازمندیم؟

  1. تجارت به‌مثابه سلاح: کشورها باید وابستگی خود به «دلار آمریکا» را کاهش دهند تا از اقتصادِ خود در برابر تغییرات ناگهانی سیاست‌ها یا تنش‌های ژئوپلیتیکیِ ناشی از سیاست‌های پولی و تحریم‌های «ایالات‌متحده» محافظت کنند. ضرورتِ آن مثلاً در تلاش دولت «روسیه» برای «دلارزدایی» به‌دلیل تأثیر تحریم‌های «ایالات‌متحده» بر اقتصاد این‌کشور، مشهود است.
  2. نقض حاکمیت پولی: کشورها نیاز دارند تا کنترل بیشتری بر سیاست‌های پولیِ خود برقرار کنند و استقلال مالی‌شان را افزایش دهند. این‌را می‌توان ازطریق «دلارزدایی» به‌دست آورد؛ همان‌طورکه «چین» در ترویج استفاده از «یوان» در تجارت بین‌المللی برای افزایش نفوذ اقتصادی و استقلالِ خویش نشان داد.
  3. بی‌ثباتیِ مالیِ جهانی: نیاز به «دلارزدایی»، از تمایل به ایجاد یک سیستم ارز ذخیره جهانیِ متنوع‌تر ناشی می‌شود که خطرات مرتبط با «اتکای بیش‌ازحد» به یک ارز غالب (مانند «دلار آمریکا») را کاهش می‌دهد. تلاش‌های «اتحادیه اروپا» برای افزایش استفاده بین‌المللی از «یورو» ناشی ‌از همین نیاز به ثباتِ مالیِ بیشتر است.
  4. چالش نوسانات ارز: دلاری‌شدن، قرارگرفتنِ کشورها درمعرض نوسانات ارزیِ ناشی از نوسانات «دلار آمریکا» را افزایش داده؛ مثلاً «جوامعی با سطوح بالای بدهیِ دلاری» می‌توانند شدیداً تحت‌تأثیر نوسانات ارزش «دلار آمریکا» قرار گیرند که منجر به «افزایش هزینه‌های خدمات بدهی» و «بی‌ثباتی مالی» می‌شود.

 

سازوکارهای عملیاتیِ جهانی دراین‌زمینه کدام‌اند؟

پیامدهای درگیریِ «روسیه» و «اوکراین»: ازآنجا‌‌که «ایالات‌متحده» و متحدانش، تحریم‌های اقتصادیِ شدیدی را علیه «روسیه» اعمال کردند (ازجمله قطع دسترسی به سیستم پرداخت «سوئیفت»)، «روسیه» مجبور شد راه‌های جایگزینی برای انجام مبادلات تجاری و مالیِ بین‌المللی بیابد. در‌پاسخ، «روسیه» تلاش‌ها برای «دلارزدایی»، افزایش استفاده از ارزهای جایگزین مانند «یورو» و «یوان» برای تجارت بین‌المللی و توسعه سیستم‌های پرداخت خود مانند سیستم انتقال پیام‌های مالی (SPFS) و سامانه کارت «میر» (سیستم پرداخت ملی که توسط بانک مرکزی روسیه براساس قانون تصویب‌شده در ۲۰۱۷ ایجاد شده ‌است) را افزایش داده است.

سیستم «پرداخت بین‌بانکیِ فرامرزی»:‌ CIPS درواقع، یک‌نوع سیستم پرداخت است که تراکنش‌های فرامرزی به «یوان» (چین) را تسهیل می‌کند.

ارز سبد مشابه SDR برای کشورهای «بریکس»: اعضای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) همکاری و قصد بیشتری برای تغییرِ سیستم مالیِ تحت‌سلطه «دلار» نشان داده‌اند.

منطقه تجارت آزاد قاره آفریقا: AfCFTA که فاز عملیاتی خود را در جولای ۲۰۱۹ آغاز کرد؛ هدفش ایجاد بازاری واحد برای کالاها و خدمات در سراسر قاره آفریقاست. یکی از اهداف کلیدیِ آن، ترویج «تجارت بینِ آفریقایی بااستفاده‌از ارزهای محلی» بوده؛ و کاهش «اتکا به دلار آمریکا» برای تسویه‌حساب‌های تجاری بین کشورهای آفریقایی را درپی دارد.

سامانه تسویه ناخالص آنیِ بانک مرکزی اروپا: TARGET2 در سال ۲۰۰۷ راه‌اندازی شد و یک سیستم پرداخت برای پردازش بلادرنگ نقل‌وانتقالات برون‌مرزی در اتحادیه اروپاست. این سیستم، جوامع عضو «اتحادیه اروپا» را قادر می‌سازد تا مبادلات تجاری و مالی را به «یورو» انجام دهند و وابستگی آن‌ها به «دلار آمریکا» را کاهش دهد.

 

«دلارزدایی از تجارت جهانی» چه فرصت‌هایی را فراهم می‌کند؟

– متنوع‌سازی ریسک‌ها: «دلارزدایی»، به کشورها کمک می‌کند تا با کاهش وابستگی به یکایِ پولیِ واحد (دلار آمریکا)، ریسک‌های خود را متنوع سازند. آن‌ها بااستفاده‌از ارزهای جایگزین می‌توانند تأثیر نوسانات در ارزش «دلار» را مدیریت کنند و آثار سیاست‌های پولیِ «ایالات‌متحده» را بر اقتصادشان به‌حداقل برسانند. یک مثال روشن: در «جنگ تجاری ایالات‌متحده و چین»، چینی‌ها استفاده از «یوان» را در معاملات جهانی افزایش دادند تا تأثیر تعرفه‌ها و نوسانات «دلار» بر اقتصادش را کاهش دهند.

– استقلال سیاست پولی: «دلارزدایی»، به کشورها این امکان را می‌دهد که از استقلال بیشتری در سیاست‌های پولی خود استفاده کنند؛ زیرا کمتر تحت‌تأثیر تصمیمات فدرال‌رزرو «ایالات‌متحده» قرار می‌گیرند؛ مثلاً تلاش‌های «روسیه» برای «دلارزدایی» از اقتصاد خود، از سال ۲۰۱۴ به این‌کشور اجازه داده است تا کنترل بیشتری بر سیاست پولیِ خود داشته باشد؛ حتی در بحبوحه تحریم‌های اقتصادی اعمال‌شده توسط «ایالات‌متحده» و متحدانش.

– تقویت ارزهای منطقه‌ای: «دلارزدایی» می‌تواند ارزهای منطقه‌ای را با تشویق به استفاده از آن‌ها در تجارت بین‌المللی و مالی تقویت کند و اعتبار و جذابیت آن‌ها را برای سرمایه‌گذاران افزایش دهد؛ مانند ترویج «یوان» (چین) در «ابتکار یک کمربند و یک جاده»، منجر به افزایش استفاده از آن در تجارت و امور مالیِ بین‌المللی شده و شهرت آن‌را به‌عنوان یک «ارز جهانی» افزایش داده است.

– تشویق همکاری منطقه‌ای: «دلارزدایی»، با ترویج استفاده از ارزهای منطقه‌ای، همکاریِ منطقه‌ای بیشتر را بین کشورها تقویت کند و منجر به روابط تجاری قوی‌تر و یکپارچگی اقتصادی می‌شود؛ مثلاً «بریکس» (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) درحال‌بررسی امکان استفاده از ارزهای ملی برای تسویه‌حساب تجاری و ایجاد «ارز ذخیره جهانی جدید» به‌عنوان جایگزینِ «دلار آمریکا» هستند.

– کاهش تأثیر تحریم‌ها: «دلارزدایی» می‌تواند به کشورها کمک کند تا ازطریق انجام مبادلات تجاری و مالی ازطریق کانال‌های جایگزین، خود را از آثار تحریم‌های اقتصادی اعمال‌شده توسط «ایالات‌متحده» یا سایر نهادها محافظت کنند؛ مثلاً «ایران» به‌میزانی فزاینده از ترتیباتِ مبادله‌ای، ارزهای محلی و ارزهای دیجیتال برای دورزدن تحریم‌های «ایالات‌متحده» و حفظ تجارت بین‌المللی استفاده می‌کند.

 

چالش‌های مرتبط با «دلارزدایی» تجارت جهانی چیست؟

«دلارزدایی» می‌تواند به افزایش «نوسانات ارزی» بینجامد؛ چراکه کشورها درحال‌گذار به استفاده از ارزهای جدید برای تجارت هستند؛ و این می‌تواند برای کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران نا‌اطمینانی ایجاد کند. در قدم بعدی، ارزهای محلی ممکن است به‌طور گسترده در خارج‌ازکشور خود پذیرفته نشوند که می‌تواند مشکلاتی را برای تجارت جهانی ایجاد کند. «کمبود نقدینگی» هم یکی از مشکلات است؛ ارزهای محلی ممکن است نقدینگیِ محدودی درمقایسه‌با «دلار آمریکا» داشته باشند که می‌تواند در انجام معاملات بزرگ، چالش‌هایی ایجاد کند. ازسویی، ارزهای محلی شاید به‌اندازه «دلار آمریکا»، در بازارهای مالیِ جهانی «کاربرد» نداشته باشند که می‌تواند سودمندیِ آن‌ها را برای تجارت بین‌المللی، با محدودیت مواجه کند. بروز مقاومت ازسوی بازیگران تثبیت‌شده نیز مشکل قابل‌توجهی‌ست؛ چنانچه بازیگران تثبیت‌شده در سیستم مالی جهانی (مانند آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی)، ممکن است برابرِ تلاش‌های «دلارزدایی» که می‌تواند تنش‌های ژئوپلیتیکی ایجاد کند، بایستند. ضمن‌اینکه ممکن است چالش‌هایی در «پیاده‌سازیِ آن»؛ ازجمله «توسعه سیستم‌های پرداخت جدید» و «رفع موانع قانونی و نظارتی» وجود داشته باشد.

مصطفی رفعت